کد مطلب:152371 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181

این پول را به حاج آقا احمد امامی اصفهانی بدهید
حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید علی موحد ابطحی اصفهانی این قضیه را نقل كردند:

حدود بیست و پنج سال قبل، كه مسجد الهادی (واقع در اصفهان خیابان سید علی خان، نزدیك چهار باغ) را ساختند، مسجد برنامه های گسترده ای داشت. بهترین گوینده ها و خطبای اصفهان، در این مراسم روضه خوانی داشتند و حتی محلی را برای پذیرایی یهودیها و نصرانیها نیز قرار داده بودند و با مراعات موازین شرعی از آنها پذیرایی می شد.


روزی یكی از یهودیهای شركت كننده، پولی پیش متصدی امور مسجد می آورد و می گوید: این پول را به حجة الاسلام والمسلمین حاج احمد آقا امامی بدهید و بگویید یك روضه ی اباالفضل علیه السلام برای من بخواند! متصدی مسجد می گوید: شما یهودیها، در هر كاری فتنه می كنید؛ در روضه خوانی هم فتنه؟!

یهودی، به حالت گریه، می گوید: ما در هر چیزی فتنه بورزیم، نسبت به آقا ابوالفضل العباس علیه السلام فتنه نمی كنیم. متصدی سؤال می كند: پس چه شده است كه پول می دهی و چنین تقاضایی را می نمایی؟

یهودی می گوید: دیروز آقای امامی روضه حضرت اباالفضل علیه السلام را خواندند و در ضمن صحبت گفتند، هر كس پناه به ایشان آورد او را محروم نمی كنند؛ خواه یهودی باشد، خواه نصرانی! با شنیدن این سخن ناگاه به یاد بچه ی پسرم افتادم، كه در اثر نرمی استخوان و جواب یأس دكترها، ما را ناراحت كرده بود، و گریه كردم و عرض كردم: آقا، اباالفضل، من شما را نمی شناسم، اما بنا به گفته ی این آقا برای شفای پسرم متوسل به شما می شوم، مرا محروم نكنید. گریان شدم و حالی پیدا كردم!

وقتی به خانه آمدم، دیدم فرزندم راه می رود! از زنم پرسیدم: چه شد كه به راه افتاد؟! گفت: نمی دانم؛ فقط دیدم دستش را به دیوار گرفت و شروع به راه رفتن كرد. گریه مرا گرفت. زنم پرسید: چرا گریه می كنی؟! باید خوشحال باشی! گفتم داستان از این قرار است و این گریه ی شوق است كه چگونه حضرت اباالفضل علیه السلام مرا مورد عنایت قرار دادند و واسطه شدند و خداوند بچه ی مرا شفا داد. [1] .



[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 560.